حق ارتفاق نسبت به ملک غیر


ارتفاق حقی است که شخصی در ملک متعلق به دیگری دارد.

صاحبان املاک می‌توانند در ملک خود هر حقی را که بخواهند نسبت به دیگری قرار دهند؛ در این صورت نحوه استحقاق و استفاده از آن حق، تابع قرارداد و عقدی است که مطابق آن حق ایجاد شده است.


در نظر داشته باشید اگر زمین یا خانه کسی مجرای فاضلاب یا آب باران زمین یا خانه دیگری بوده باشد، صاحب آن خانه یا زمین نمی‌تواند از آن جلوگیری کند، مگر اینکه عدم استحقاق او معلوم شود. اگر چشمه آبی در زمین کسی باشد متعلق به مالک زمین است، مگر اینکه شخص دیگری نسبت به آن چشمه عیناً یا انتفاعاً حقی داشته باشد. اگر کسی از قدیم در خانه یا ملک متعلق به دیگری مجرای آب به ملک خود یا حق عبور داشته، صاحب خانه یا ملک نمی‌تواند مانع عبور آب یا شخص از ملک خود بشود، زیرا این حق از قدیم ایجاد شده و همچنان باقی خواهد ماند.


باید توجه داشته باشیم اگر با اذن دیگری حق ارتفاق به وجود آید، کسی که اذن داده هر زمان می‌تواند از اذن خود رجوع کند؛ به عنوان مثال اگر کسی حق عبور از ملک دیگری را ندارد، ولی صاحب ملک اذن داده باشد که از ملک او عبور کنند، هر وقت می‌تواند از اذن خود رجوع کند و مانع عبور شود.


حق ارتفاق یک حق عینی وابسته به ملک است، فلذا هرگاه ملکی کلاً یا جزئاً به کسی منتقل بشود و برای آن ملک حق ارتفاقی در ملک دیگری باشد، آن حق به قوت خود باقی می‌ماند، مگر اینکه خلاف آن تصریح شده باشد.


حق ارتفاق مستلزم وسایل انتفاع از آن حق نیز خواهد بود؛ به عبارت دیگر مقدمه واجب نیز واجب است، به عنوان مثال اگر کسی حق شرب از چشمه یا حوض یا آب انبار غیر دارد، حق عبور تا آن چشمه یا حوض یا آب انبار هم برای برداشتن آب دارد.


کسی که حق ارتفاق در ملک متعلق دیگری دارد، مخارج لازم برای استفاده از آن حق را هم باید بپردازد، مگر اینکه بین او و صاحب ملک توافقی شده باشد که در این حالت براساس قرارداد عمل خواهد شد.


اگر شما ملکی دارید که دیگری در آن حق ارتفاق دارد، نمی‌توانید در ملک خودتان به گونه‌ای تصرف کنید که باعث تعطیلی آن حق یا تضییع آن بشوید، مگر اینکه از صاحب حق ارتفاق اجازه بگیرید.


اگر شخصی در ملک دیگری حق ارتفاق داشته باشد، به گونه‌ای می‌تواند در حق خود تصرفات نماید که قراری مقرر شده باشد و یا به قدر متعارف و آنچه ضرورت انتفاع اقتضاء دارد، می‌تواند تصرف کند.


در تمام مواردی که انتفاع کسی از ملک دیگری به موجب اذن محض باشد، مالک می‌تواند هر وقت بخواهد از اذن خود رجوع کند، مگر اینکه مانع قانونی وجود داشته باشد؛ به عنوان مثال شخصی به دیگری اذن داده است تا جسد پدرش را در زمین وی دفن نماید؛ در اینجا با توجه به اینکه نبش قبر مطابق قانون جرم است، کسی که اذن داده است نمی‌تواند از اذن خود رجوع کند.


موردی برای نمایش وجود ندارد.
دسته‌بندی مطالب وبلاگ