جرم محال و جرم عقیم
آخرین مرحله از مراحل ارتکاب جرم، اتمام عملیات اجرایی است؛ حال شخصی که مسیر ارتکاب جرم را تا آخر رفته، یا ممکن است به نتیجه مورد نظر برسد که در این صورت جرم به صورت تام محقق شده است یا ممکن است به هر دلیلی به نتیجه دلخواه خود نرسد. این عدم تحقق یا ناشی از موضوع و وسیله است و اساساً ارتکاب جرم ممکن نیست یا ارتکاب جرم ممکن است، اما به دلیلی مثل عدم مهارت یا یک اتفاق غیر مترقبه نتیجه مدنظر فاعل تحقق پیدا نمیکند. حالت اول را تحت عنوان جرم محال و حالت دوم را تحت عنوان جرم عقیم بررسی مینمایند.
جرم محال جرمی است که به واسطه فقدان موضوع جرم یا نقص موجود در وسیله ارتکاب جرم، تحقق جرم محال است؛ مانند اقدام به سقط جنین زنی که اصلاً باردار نیست. اما جرم عقیم جرمی است که امکان تحقق جرم وجود دارد، لکن جرم به دلیلی غیر از فقدان موضوع یا عدم تکافوی وسیله تحقق پیدا نمیکند؛ مثلاً تیراندازی که اقدام به شلیک می کند اما به دلیل عدم مهارت در نشانهگیری تیرش به هدف اصابت نمیکند.
میان جرم عقیم و جرم محال نقاط اشتراکی به شرح ذیل وجود دارد:
- هم در جرم عقیم و هم در جرم محال قصد مجرمانه وجود دارد. لذا این مصادیق فقط در جرایم عمدی قابل تصور است.
- هم در جرم عقیم و هم در جرم محال، مرتکب کلیه عملیات اجرایی را انجام داده و تا انتها پیشرفته است اما موفق به حصول نتیجه مجرمانه نشده است.
تفاوتهایی نیز میان جرم عقیم و جرم محال به شرح ذیل وجود دارد:
- در جرم عقیم امکان تحقق جرم وجود دارد، اما در جرم محال امکان تحقق جرم اساساً وجود ندارد.
- در جرم عقیم نقص در خود شخص مرتکب جرم بوده یا ناشی از عوامل قوه قهریه است، ولی در جرم محال نقص در وسیله یا موضوع جرم است.
در یک تقسیمبندی نظری جرم محال به مطلق و نسبی تقسیم میشود که هر کدام از نظر موضوع و وسیله قابل بررسی هستند:
- از نظر موضوع، وقتی جرم از نوع محال مطلق است که موضوع وجود نداشته باشد و یا فاقد شرایط لازم برای وقوع جرم باشد؛ مثلاً سعی در کشتن کسی که قبلاً از او سلب حیات شده است، جرم محال مطلق به علت فقدان موضوع است. از نظر موضوع وقتی جرم از نوع محال نسبی است که موضوع وجود دارد اما در لحظه ارتکاب موجود نیست؛ مثلاً در محلی که مرتکب میخواسته شخصی را هدف قرار دهد، شخص در محل احتمالی نبوده و در محل دیگری حاضر بوده است.
- از نظر وسایل، وقتی وسیله به صورت مطلق مؤثر نباشد، جرم از جرائم محال مطلق به علت نقص وسیله است؛ مثل اینکه شخصی با تفنگ خالی به طرف دیگری نشانه رود و ماشه را فشار دهد. عدم امکان وسیله زمانی نسبی است که وسیله موجود باشد، ولی مرتکب نحوه استعمال و به کارگیری آن را نداند؛ مثل کسی که ناگهان بمبی را در وسط جمعیت پرتاب میکند، بدون اینکه ضامن آن را کشیده باشد.
با توجه به مثالهایی که بیان کردیم میتوان گفت در جرم محال مطلق اعم از موضوعی و وسیلهای مطلقاً امکان وقوع جرم محال است؛ اما در جرم محال نسبی اعم از موضوعی و وسیلهای در شرایط خاص ارتکاب جرم محال است و اگر مانع حاصل مرتفع شود، جرم به وقوع خواهد پیوست.
قانونگذار در تبصره ماده ۱۲۲ قانون مجازات اسلامی جرم محال و جرم عقیم را در حکم شروع به جرم دانسته است، بدین معنا که تأکید نموده هرچند جرم محال، شروع به جرم نیست و ارکان شروع به جرم را ندارد، اما مجازاتش با مجازاتهای مندرج در بندهای سهگانه شروع به جرم یکی است.