عنصر معنوی جرم


برای بررسی عنصر معنوی در جرایم عمدی باید چهار رکن بررسی ‌شوند:


1. علم و آگاهی: مرتکب باید از ماهیت فعل ارتکابی خود آگاه باشد، بداند و آگاه باشد رفتاری را که تصمیم به ارتکاب آن گرفته خلاف قانون است. این آگاهی همان خواستن است. علاوه بر این آگاهی، باید به موضوع جرم نیز آگاهی داشته باشد یا به عبارت اخری مرتکب نباید جاهل باشد. منظور از جهل وضعیت روانی خاص مرتکب است یا مرتکب نسبت به حکم هیچ اطلاعی ندارد که به آن جهل حکمی می‌گوییم یا برداشت ذهنی وی با واقعیت انطباق ندارد که به آن جهل موضوعی می‌گوییم، به عبارت دیگر متعلق جهل یا حکم است یا موضوع. وجود جهل موضوعی باعث از بین رفتن عنصر معنوی می‌شود و وجود جهل حکمی می‌تواند از علل رافع مسئولیت ‌باشد.


2. عمد و اراده: قانونگذار در قسمت دوم ماده ۱۴۴ قانون مجازات اسلامی بیان داشته است باید قصد مرتکب در ارتکاب رفتار مجرمانه احراز گردد. منظور از قصد ارتکاب چیست؟ برای شناخت قصد ناگزیر هستیم به موضوع پیچیده اراده بپردازیم. بدون شناخت اراده شناخت قصد مجرمانه یا سوء نیت عام امکان‌پذیر نیست. اراده یک پدیده روانی است که فلاسفه مبادی فعل ارادی انسان را به چند مرحله دسته‌بندی می‌کند، یعنی هر رفتار ارادی باید از این مراحل بگذرد تا به منصه ظهور برسد. مرحله اول تصور است یعنی فرد رفتار خاصی را در ذهن تصور و حاضر می‌کند، مرحله بعد تصدیق به فایده است یعنی تصدیق می‌کند که انجام این کار به این دلیل خوب است، مرحله بعد شوق موکد است که در فرد شکل می‌گیرد یعنی فرد مشتاق به انجام آن عمل می‌شود و نهایتاً مرحله بعدی اراده و طلب است. در کتب حقوقی به مولفه اراده، سوء نیت عام می‌گویند؛ به عبارتی خواستن ارادی انجام عمل مجرمانه، سوء نیت عام نام دارد.

 

با این توضیحات مشخص می‌شود که در جهل موضوعی به علت تلقی اشتباه از امر خارجی طلب، خواست و اراده نسبت به امری تحقق می یابد که بر اساس نظر فاعل، عمل اساساً مباح است مثلاً لیوان نوشیدنی را به تصور اینکه آب انگور است می نوشد در حالی که شراب است.


3. سوء نیت خاص: سوء نیت خاص یا قصد خاص همان خواستن نتیجه در جرایم مقید است. در جرایم مقید باید علاوه بر عمدی بودن رفتار، مرتکب جرم  نتیجه مجرمانه مدنظر قانونگذار را هم قصد نموده باشد و اگر این قصد احراز نشود یا جرم اصلاً تحقق نمی‌یابد یا عنوان متفاوتی بر مرتکب بار می‌گردد؛ مثلاً در قتل اگر مرتکب نتیجه یعنی قصد مرگ مجنی علیه را بخواهد رفتارش مصداق قتل عمدی قرار می‌گیرد، اما اگر نتیجه را نخواسته باشد رفتارش مصداق قتل غیر عمدی می‌گردد. بنابراین ما در جرایم مطلق، سوء نیت خاص نداریم زیرا که در این دسته جرائم حصول نتیجه شرط تحقق جرم نیست. لازم به ذکر است عده ای از حقوقدانان متأخر هیچ ارتباطی میان قصد نتیجه و سوء نیت خاص قائل نیستند و معتقد هستند رکن اول به عنصر مادی و رکن دوم به عنصر معنوی بر می‌گردد.


4. انگیزه: انگیزه آن میل نهانی است که انسان را به سوی عملی خاص رهنمود می‌کند؛ به عبارتی میل ناآشکار شخص است؛ مثلاً انگیزه یکی از فروش خانه‌اش تبدیل آن به خانه دیگر است، انگیزه دیگری پرداخت بدهی‌هایش است، انگیزه نفر دیگر پرداخت هزینه درمان فرزندش است و … . بنابراین انگیزه هدف نهایی است که فرد به دنبال آن است.


تفاوت انگیزه با سوء نیت خاص در این است که سوء نیت خاص در تمام افراد در یک جرم یکسان است، اما انگیزه به تعداد افراد، متعدد است. به دلیل آنکه انگیزه امر درونی است و احراز آن مشکل است، اصل کلی این است که انگیزه تأثیری در حقوق کیفری و اعمال مجازات ندارد، مگر در سه مورد به ‌صورت استثنایی:

 

در جرایم غیر عمدی نیز باید رابطه ذهنی میان فاعل و عمل وجود داشته باشد، اما نه به طور مستقیم بلکه به صورت غیر مستقیم. بدین توضیح که باید شخص خطر بالقوه را درک می‌کرده و از آن اجتناب می‌نموده یا آن را پیش‌بینی می‌کرده است؛ به عبارتی ارتکاب جرم غیر عمدی ناشی از عدم تفکر متعارف درباره عواقب یک عمل است؛ عواقبی که یک انسان متعارف به آن توجه می‌کند؛ لذا برای جلوگیری از ورود آن عواقب احتیاطات لازم را به عمل می‌آورد. عصاره جرایم غیر عمدی خطا است. بنابراین عنصر روانی در جرایم غیر عمدی از اراده ارتکاب به اضافه خطا حاصل می‌شود. جرایم غیر عمدی همیشه با صدمه و خسارت مواجه هستند، لکن نکته مهم این است که باید میان تقصیر و حصول نتیجه رابطه سببیت وجود داشته باشد. دشوارترین بخش احراز عناصر تشکیل دهنده جرم، عنصر روانی است چرا که یک امر درونی می‌باشد؛ لذا باید برای احراز سوء نیت در هر مورد به بررسی اوضاع و احوال پرداخت و به امارات توجه نمود. دقت داشته باشیم که میان عنصر مادی و عنصر روانی باید تقارن زمانی وجود داشته باشد تا جرم محقق شود، بنابراین اگر عنصر روانی متقدم بر عنصر مادی باشد یا متأخر بر آن باشد، اثری بر آن مترتب نیست. قانونگذار در برخی جرایم بنا به ملاحظاتی مانند کم اهمیت بودن بزه یا کاهش تورم کیفری وجود عنصر روانی را در آن جرایم مفروض دانسته است. به عبارتی مقام قضایی را از اثبات وجود عنصر روانی در این دسته جرایم معاف نموده است؛ به این دسته از جرایم، جرایم مادی صرف می‌گویند.


موردی برای نمایش وجود ندارد.
دسته‌بندی مطالب وبلاگ