وقتی دیوارها بین خانهها کشیده میشود، اما قانون هنوز آنها را مشترک میبیند. در بسیاری از نقاط کشور خانههایی را میبینیم که در ظاهر جدا شدهاند اما در دفتر املاک در اداره ثبت اسناد و املاک هنوز یکپارچهاند و یک سند دارند. در این موارد بحث افراز پیش میآید.
اگر در جریان یک دعوی ناگهان متوجه شوید که برای دفاع مؤثر از خود باید دعوی جداگانهای علیه طرف مقابل یا شخص ثالث مطرح کنید، آیا باید به دادگاه دیگری مراجعه کنید؟ پاسخ این نیاز، در قالب نهادی به نام "دعوی طاری" است.
فرض کنید حکم محکومیت شما در پروندهای صادر شده است، بدون اینکه در جریان رسیدگی حضور داشته باشید؛ آیا این پایان کار است؟ خیر، واخواهی آخرین روزنه دفاع شماست. در نظام دادرسی ایران، واخواهی ابزاری است برای بازگرداندن عدالت به مسیری که در اثر صدور حکم غیابی از آن فاصله گرفته است.
پیش از آنکه درباره حق و ناحق تحقیق شود، باید پرسید آیا این دادگاه صلاحیت رسیدگی دارد. صلاحیت محاکم دروازه ورود به عدالت قضایی است؛ موضوعی که اگر نادیده گرفته شود، بنیاد کل دادرسی را دچار تزلزل خواهد کرد.
هر روز هزاران رأی در دادگاهها صادر میشود، اما چه تفاوتی میان احکام و قرارهای صادره وجود دارد؟ آیا تاکنون عباراتی چون "قرار رد دعوی"، "حکم به بطلان دعوی"، "قرار عدم استماع دعوی"، "حکم به بیحقی خواهان" و ... به گوشتان خورده است؟ آیا تا به حال با خود اندیشیدهاید که این عبارات چه تفاوتی با هم دارند و در سرنوشت پرونده چه نقشی دارند؟ در این مقاله برآنیم به تشریح اینگونه مسائل بپردازیم.
در دنیای امروز که معاملات پیچیده و بدهیها در هم تنیدهاند، عقد ضمان همچون پلی است میان اعتماد و تعهد. نهادی که قانون برای تضمین پرداخت و آرامش خاطر طرفین پیشبینی کرده است.
ورشکستگی شاید در نگاه اول پایان یک فعالیت اقتصادی باشد، اما در واقع یکی از مهمترین ابزارهای حقوقی برای ساماندهی بدهیها، حمایت از طلبکاران و بازگرداندن نظم به نظام مالی است.
آیا هر کسی که خرید و فروش میکند تاجر است؟ اگرچه در ذهن بسیاری تاجر تنها به کسی اطلاق میشود که در بازار داد و ستد میکند، اما در حقوق تجارت تاجر مبتنی بر استمرار نوع فعالیت و هدف سودآوری است.