اگر روزی نتوانی برای زندگی‌ات تصمیم بگیری، تمایل داری این حق را به چه کسی بدهی؟


قیمومت چیست؟

قیمومت عبارت است از تعیین نماینده قانونی برای اشخاص محجور از طرف مقامات صلاحیت‌دار قضایی، در صورت نبودن ولی قهری و وصی به منظور انجام امور محجور. بنابراین می‌توان گفت قیمومت نوعی نمایندگی قضایی برای اداره امور مالی محجورینی است که ولی خاص یعنی ولی قهری یا وصی ندارند. سرپرستی و قیمومت دو نهاد حقوقی هستند که برای حمایت از افرادی که به دلیل کمبود سن یا وضعیت ذهنی قادر به مدیریت امور خود نیستند، پیش‌بینی گردیده است. سرپرستی بیشتر به مراقبت جسمانی و روحی از فرد محجور مربوط می‌شود، در حالی که قیمومت به مدیریت اموال او ارتباط دارد.


بر اساس ماده 1218 قانون مدنی برای اشخاص زیر قیم نصب می‌شود:

  • برای صغاری که ولی خاص ندارند.
  • برای مجانین و اشخاص غیر رشید که جنون یا عدم رشد آنها متصل به زمان صغر آنها بوده و ولی خاص نداشته باشند.
  • برای مجانین و اشخاص غیر رشید که جنون یا عدم رشد آنها متصل به زمان صغر نباشد. قیمومت تنها در جایی معنا دارد که شخص محجور دارای ولی قهری و یا وصی منصوب از جانب او نباشد.


ولی قهری کیست؟

ولی قهری همان پدر یا جد پدری است و شامل مادر و جد مادری نخواهد بود. تا زمانی که ولی قهری وجود دارد، حمایت از محجور و اداره امور او بر عهده ولی قهری است. ولی قهری همچنین می‌تواند در وصیت‌نامه برای سرپرستی فرزندان خود تعیین وصی کند، تا بعد از او مسئولیت اداره امور او را بر عهده بگیرد.


افراد تا چه سنی از نظر قانون صغیر محسوب می‌شوند؟

صغیر کسی است که به سن بلوغ نرسیده است. طبق قانون دختران با رسیدن به نه سال تمام قمری و پسران با رسیدن به پانزده سال تمام قمری بالغ محسوب می‌شوند. پس دادگاه برای شخص نابالغی که پدر یا جد پدری ندارد یا پدر و جد پدری او برایش وصی منصوب نکرده‌اند، اقدام به تعیین قیم خواهد کرد.


به چه شخصی سفیه اطلاق می‌شود؟

سفیه شخصی است که توانایی تشخیص منفعت مالی خود را نداشته و دخل و تصرف او در اموالش غیر عقلایی است. اگر سفاهت او متصل به زمان صغر او باشد و ولی خاص داشته باشد، دیگر نیاز به قیم ندارد و اداره امور او به دست ولی خاصش خواهد بود. اما در زمان اتصال سفاهتش به صغر او اگر ولی خاص نداشته باشد و یا پس از بلوغ دچار سفاهت شود، حتی اگر ولی خاص داشته باشد، باید برای او توسط دادگاه قیم تعیین گردد.


در قانون به چه شخصی مجنون گفته می‌شود؟

مجنون شخصی است که قوای عقلانی او مختل است و در عرف او را دیوانه می‌نامند. اگر شخص مجنون جنونش متصل به زمان صغر او باشد و ولی خاص داشته باشد، دیگر نیاز به قیم ندارد و اداره امور او به‌ دست ولی خاصش خواهد بود. اما در زمان اتصال جنونش به صغر او اگر ولی خاص نداشته باشد یا پس از بلوغ دچار جنون شود، حتی اگر ولی خاص داشته باشد، باید برای او توسط دادگاه قیم تعیین گردد.


ماده ۴۸ قانون امور حسبی اشعار می‌دارد: "امور قیمومت راجع به دادگاهی است که اقامتگاه محجور در حوزه آن دادگاه است".

 

قیم وظایف گسترده‌ای در مدیریت اموال فرد محجور دارد که شامل حفظ و نگهداری از اموال، سرمایه‌گذاری مناسب و استفاده از منابع به نفع محجور است. همچنین قیم موظف است که گزارش‌های دوره‌ای از مدیریت خود به دادگاه ارائه دهد و همه تصمیمات خود را با توجه به منافع محجور اتخاذ کند. قیم دارای حقوقی مانند حق دریافت هزینه‌های منطقی بابت انجام وظایف خود است، اما باید به تعهدات خود نیز پایبند باشد. یکی از مهم‌ترین تعهدات قیم صداقت و شفافیت در تمامی امور مالی است. قیمومت معمولاً با رسیدن محجور به سن قانونی یا رفع محجوریت خاتمه می‌یابد. همچنین دادگاه می‌تواند با درخواست محجور یا نزدیکان او در صورت عدم انجام صحیح وظایف توسط قیم، قیمومت را خاتمه دهد. در چنین مواردی، دادگاه ترتیبات جدیدی برای مدیریت امور محجور اتخاذ می‌کند.


طبق ماده ۱۲۳۱ قانون مدنی اشخاص ذیل نباید به عنوان قیم انتخاب شوند:

  • کسانی که خود تحت ولایت یا قیمومت هستند.
  • کسانی که به علت ارتکاب جنایت یا یکی از جنحه‌های ذیل به موجب حکم قطعی محکوم شده باشند: ‌سرقت، خیانت در امانت، کلاهبرداری، اختلاس، هتک ناموس یا منافیات عفت، جنحه نسبت به اطفال، ورشکستگی به‌ تقصیر.
  • کسانی که حکم ورشکستگی آن‌ها صادر و هنوز عمل ورشکستگی آن‌ها تصفیه نشده است.
  • کسانی که معروف به فساد اخلاق باشند.
  • کسی که خود یا اقرباء طبقه اول آنها، دعوایی بر محجور داشته باشد.


در صورتی که خویشاوندان شخص محجور توانایی قیم شدن داشته باشند، بر دیگران اولویت خواهند داشت و دادگاه یک یا چند نفر از آنان را به سمت قیمومت تعیین می‌کند. طبق ماده ۶۱ قانون امور حسبی از میان خویشاوندان شخص محجور، در صورتی که مادر ازدواج مجدد نکرده باشد، برای قیم شدن اولویت دارد. همچنین در ماده ۶۲ قانون امور حسبی بیان شده است که در صورتی که زن محجور بشود، شوهر وی با داشتن صلاحیت بر دیگران مقدم است.


قانونگذار در ماده ۱۲۴۸ قانون مدنی موارد عزل قیم را به شرح زیر بیان کرده است:

  • اگر معلوم شود که قیم فاقد صفت امانت بوده و یا این صفت از او سلب شود.
  • اگر قیم مرتکب جنایت و یا مرتکب یکی از جنحه‌های ذیل شده و به موجب حکم قطعی محکوم گردد: ‌سرقت، خیانت در امانت، کلاهبرداری، اختلاس، هتک ناموس، منافیات عفت، جنحه نسبت به اطفال، ورشکستگی به تقصیر یا تقلب.
  • اگر قیم به علتی غیر از علل فوق محکوم به حبس شود و بدین جهت نتواند امور مالی مولی‌علیه را اداره کند.
  • اگر قیم ورشکسته اعلان شود.
  • اگر عدم لیاقت یا عدم توانایی قیم در اداره اموال مولی‌‌علیه معلوم شود.


در صورت وجود موجبات موجه، دادستان می‌تواند از دادگاه مدنی خاص تقاضا کند که از قیم تضمیناتی راجع به اداره اموال مولی‌علیه بخواهد. تعیین نوع تضمین به نظر دادگاه است. هرگاه قیم برای دادن تضمین حاضر نشد، از قیمومت عزل می‌شود.


اگر قیم مجنون یا فاقد رشد گردد، منعزل می‌شود. پس به واسطه جنون یا سفاهت قیم، او به خودی خود از سمتش برکنار خواهد شد، زیرا دیگر توان اداره امور محجور را نخواهد داشت و خود نیازمند حمایت است. اعمالی که قیم از زمان عارض شدن جنون یا سفاهت انجام داده، همگی بلااثر است حتی اگر قبل از صدور حکم دادگاه بوده باشد. علاوه بر دو مورد فوق یعنی جنون و سفاهت قیم، اگر قیم برای مدت محدودی به این سمت نصب شده باشد، پس از سپری شدن مدت به طور طبیعی منعزل می‌شود.


به طور کلی دو نوع وظیفه را می‌توان برای قیم برشمرد. اول وظایف غیر مالی و دوم وظایف مالی. بر اساس قانون عمده‌ترین وظیفه قیم مواظبت از محجور و نمایندگی قانونی او در کلیه امور مالی خواهد بود. به طور خلاصه وظایف قیم را چنین می‌توان برشمرد.


الف) وظایف غیر مالی‌ قیم:

  • تربیت و اصلاح حال محجور: مطابق ماده ۷۹ قانون امور حسبی قیم باید در تربیت و اصلاح حال محجور سعی و اهتمام نماید و در امور او رعایت مصلحت را بنماید.
  • طلاق و ازدواج محجور: مطابق ماده ۸۸ قانون امور حسبی در صورتی که پزشک ازدواج مجنون را لازم بداند، قیم با اجازه دادستان می‌تواند برای مجنون ازدواج نماید و هرگاه طلاق زوجه مجنون ‌لازم باشد، به پیشنهاد دادستان و تصویب دادگاه، قیم طلاق می‌دهد.
  • مراقبت پزشکی و اقدام به درمان محجور: مستفاد از ماده ۸۲ قانون امور حسبی این است که قیم باید در صورت نیاز، محجور را معالجه و هزینه‌های پزشکی و درمان او را پرداخت کند.
  • اجازه اشتغال به کار یا پیشه‌ به محجور: مطابق ماده ۸۵ قانون امور حسبی ولی یا قیم می‌تواند در صورتی که مقتضی بداند، به محجور اجازه اشتغال به کار یا پیشه‌ای بدهد و در این صورت اجازه نامبرده شامل‌ لوازم آن کار یا پیشه هم خواهد بود.


ب) وظایف مالی قیم:

  • تهیه لیست اموال محجور: مطابق ماده ۱۲۳۶ قانون مدنی قیم مکلف است قبل از مداخله در امور مالی مولی‌علیه، صورت جامعی از کلیه دارائی او تهیه کرده و یک نسخه از آن را به امضای خود برای دادستانی که مولی‌علیه در حوزه آن سکونت دارد، بفرستد. دادستان یا نماینده او باید نسبت به میزان دارائی مولی‌علیه، تحقیقات لازمه به عمل آورد. همچنین ‌ماده ۷۶ قانون امور حسبی اشعار می‌دارد: "قیم در سیاهه اموال محجور که در ابتداء دخالت خود تنظیم می‌کند، باید برگ‌های بهادار، اسناد دیون، اسناد املاک و تمام برگ‌هایی که‌ دارای اهمیت هستند را ذکر کند. همچنین برگ‌هایی که بهاء و اهمیتی ندارد، هر نوعی از آنها را علیحده بایگانی و عدد برگ‌ها را در سیاهه دارایی قید کند". هرگاه معلوم شود که قیم عامداً مالی را که متعلق به مولی‌‌علیه بوده، جزء صورت دارائی او قید نکرده و یا باعث شده است که آن مال ‌در صورت مزبور قید نشود، مسئول هر ضرر و خسارتی خواهد بود که از این حیث ممکن است به مولی‌‌علیه وارد شود. همچنین در صورتی که عمل‌ مزبور از روی سوء‌نیت باشد، قیم معزول خواهد شد.
  • تسلیم حساب تصدی به دادستان به صورت سالانه:‌ قیم باید لااقل سالی یک مرتبه حساب تصدی خود را به مدعی‌العموم (دادستان) یا نماینده او بدهد و هرگاه در ظرف یک ماه از تاریخ مطالبه ‌مدعی‌العموم حساب ندهد، به تقاضای مدعی‌العموم معزول می‌شود.
  • پرداخت هزینه افراد تحت تکفل محجور: قیم باید هزینه زندگانی محجور و اشخاص واجب‌النفقه او و همچنین هزینه معالجه آنها را در بیمارستان و غیره و هزینه‌های لازم دیگر از قبیل‌ هزینه تربیت اطفال محجور را بپردازد. اگر محجور دیوانه باشد، باید به حسب اقتضاء در خانه یا تیمارستان تحت معالجه قرار داده شود.
  • فروش اموال ضایع‌شدنی محجور: قیم باید اموال ضایع شدنی محجور را بفروشد و از پول آن با رعایت مصلحت محجور مالی خریداری کند و یا به ترتیب دیگری که مصلحت‌ باشد، رفتار نماید.
  • نگهداری از پول،‌ اسناد و اشیاء قیمتی محجور: اسناد و اشیاء قیمتی باید با اطلاع دادستان در محل امنی نگهداری شود و وجوه نقدی که محل احتیاج نیست، باید در یکی از بانک‌‎های‌ معتبر گذاشته شود.
  • تسلیم اموال پس از رفع حجر از محجور: قیم باید بعد از رفع حجر، اموال محجور را به تصرف او بدهد و اگر در مدت حجر سِمَت قیمومت از قیم سلب و به جای او شخص دیگری‌ معین شد، اموال را به تصرف قیم بعدی بدهد.
  • درخواست مهر و موم اموال محجور متوفی: در صورتی که پس از تعیین قیم، مورث محجور فوت نماید، قیم مکلف است در ظرف ده روز درخواست مهر و موم و تحریر ترکه متوفی را‌ بنماید.
  • حفظ اموال تا زمان تحویل به قیم بعدی: بعد از زوال قیمومت، قیم مسئول حفظ اموال محجور است تا به تصرف شخصی که باید تصرف نماید، بدهد.


افراد زیر مکلفند در صورت وجود محجور، این امر را به اطلاع دادستان برسانند تا جهت نصب قیم اقدام شود:

  • ابوین محجور
  • اقربای محجور
  • همسر فرد محجور
  • مأموران برخی ادارات دولتی یا مأمور به خدمات عمومی
  • دادگاه‌ها
  • دادستان و مسئولان اداره سرپرستی


قیمومت نهادی است برای حمایت از کسانی که توانایی تصمیم‌گیری مستقل ندارند، اما اجرای صحیح آن نیازمند نظارت، آگاهی حقوقی و رعایت دقیق مصلحت محجور است. اگرچه قانون چارچوب‌هایی را تعیین کرده؛ این ما هستیم که باید مراقب باشیم قدرت قیم به ابزار سوء‌استفاده تبدیل نشود. در نهایت قیم بودن نه تنها یک مسئولیت حقوقی بلکه تعهدی اخلاقی است که باید با آگاهی و دلسوزی انجام شود.



انجام امور قضایی مربوط به حجر و قیمومت در صلاحیت دایره سرپرستی دادسراهای عمومی و انقلاب می‌باشد؛چنانچه نیاز به اخذ مشاوره در این خصوص دارید، می‌توانید با وکلای متخصص در امور خانواده گروه حقوقی و داوری سپنتا تماس بگیرید.




09120449579               09120169544