برای ارث بردن از دیگری باید رابطه نسبی و یا رابطه سببی وجود داشته باشد. شرط وراثت، زنده بودن در حین فوت مورث است و اگر حملی باشد در صورتی ارث می‌برد که نطفه او حین‌الموت منعقد شده و زنده هم متولد شود، اگرچه فوراً پس از تولد بمیرد. با شک در حیات حین ولادت حکم به وراثت نمی‌شود. رابطه زوجیت دائم از اسباب ارث‌بری است؛ فلذا با فوت هر یک از زوجین دیگری از متوفی ارث می‌برد. اگر زوج فرزند داشته باشد و فوت نماید، زوجه یک هشتم از اموال را به ارث می‌برد و اگر متوفی، فرزند نداشته باشد، زوجه یک چهارم ارث می‌برد. در حالت مخالف اگر متوفی، زوجه باشد و فرزند داشته باشد، زوج یک چهارم ارث می‌برد و اگر زوجه فرزند نداشته باشد، زوج یک دوم از اموال را به ارث می‌برد و بقیه ارث نیز در صورت نبودن وارث دیگر به وی رد می‌شود. در صورت تعدد زوجات ربع (یک چهارم) یا ثمن (یک هشتم) ترکه که تعلق به زوجه دارد، بین همه آنان بالسویه تقسیم می‌شود. اگر شوهر در حال مرض زن خود را طلاق دهد و در ظرف یک سال از تاریخ طلاق به همان مرض بمیرد زوجه از او ارث می‌برد، اگرچه ‌طلاق بائن باشد، مشروط بر اینکه زن شوهر نکرده باشد، لکن هرگاه زن ظرف یک سال از تاریخ طلاق بمیرد، شوهر از او ارث نمی‌برد. بیماری شوهر باید متصل به مرگ باشد تا حکم این ماده جاری شود، پس اگر مرد از آن مرض شفا یافت و سپس فوت نمود زن ارث نمی‌برد، حتی اگر دوباره به همان مرض مبتلا شود و در نتیجه این ابتلا ظرف یک سال بمیرد. ارث با فوت حقیقی و یا موت فرضی محقق می‌گردد. از لحاظ قانونی تا زمانی که ورثه، دیون و حقوقی که به ترکه میت (ارث) تعلق می‌گیرد را نپردازند، مالکیتی در ماترک میت ندارند.



در ماده 869 قانون مدنی صراحتاً حقوق و دیونی که به ترکه میت تعلق می‌گیرد، درج گردیده است:

  • قیمت کفن میت و حقوقی که متعلق به اعیان ترکه است، مثل عقد رهن نسبت به ملک متوفی
  • دیون و واجبات مالی متوفی که شامل کلیه دیون متوفی می‌شود.
  • وصایای میت تا ثلث ترکه بدون اجازه ورثه و زیاده بر ثلث با اجازه آنها

ترتیبی که در این ماده بیان شده است ترتیب حق تقدم دیون و حقوق است؛ بنابراین قیمت کفن میت مقدم بر هرگونه هزینه و دینی است و پس از آن دیونی که وثیقه دارد و همچنین ادای دیون و واجبات مالی مقدم بر اجرای وصایای میت است. در صورتی که به سه بند فوق عمل گردد و مالی باقی بماند، باید به عنوان میراث یا ترکه، بین وراث تقسیم گردد. مالکیت ورثه نسبت به ترکه متوفی مستقر نمی‌شود، مگر پس از اداء حقوق و دیونی که به ترکه میت تعلق گرفته است. مقصود قانونگذار از استقرار مالکیت وراث الحاق قطعی سهم هر وارث از ترکه به دارایی او و انحلال شرکتی است که در ماترک برای وارثان ایجاد می‌گردد. به عبارت دیگر می‌توان گفت رد و قبول ترکه در انتقال قهری آن به وارثان اثر ندارد، در واقع رد و قبول ترکه به معنی رد و قبول تصفیه آن است و در مالکیت اثر ندارد. لازم به ذکر است که پس از فوت مورث، وراث در ماترک شراکت قهری پیدا می‌کنند و می‌توانند ترکه را قبول یا رد کنند.


هرگاه ورثه نسبت به اعیان ترکه معاملاتی نمایند مادام که دیون متوفی تأدیه نشده است، معاملات مزبوره نافذ نبوده و دیان (طلبکاران) می‌توانند آن را بر هم زند. دعوی عدم نفوذ تنها از طلبکار پذیرفته می‌شود و هیچ یک از دو طرف معامله نمی‌تواند به این بطلان استناد کند. بدین ترتیب باید گفت معامله انجام شده بین دو طرف نافذ و در برابر طلبکاران غیر قابل استناد است. بنابراین ماده عدم نفوذ معاملات مشروط به عدم پرداخت دین است، پس از پرداخت دیگر طلبکار نفعی در اقامه دعوای بطلان معاملات وراث ندارد و به این استناد که معامله قبل از پرداخت دین انجام شده نمی‌توان حکم به ابطال آن داد، پس پرداخت دین معامله را نافذ می‌کند.


چنانچه فردی مورث خود را به قتل برساند، از ارث او محروم می‌گردد. قتل باید عمدی باشد تا مشمول این ممنوعیت قرار گیرد؛ مهم نیست که بالمباشره باشد و یا به تسبیب، انفرادی باشد و یا با شراکت دیگری.


کافر از مسلم ارث نمی‌برد و اگر در بین ورثه متوفای کافری، مسلم باشد وراث کافر ارث نمی‌برند، اگرچه از لحاظ طبقه و درجه مقدم بر مسلم باشند. کافر در این ماده اعم از کافر ذمی و حربی است. اگر از میان وراث کافری ادعای مسلمانی کند اقرار او به اسلام برای محروم ساختن سایر وراث کافی نیست بلکه باید ادعای او اثبات شود.


ولدالزنا از پدر و مادر و اقوام آنان ارث نمی‌برد، لیکن اگر حرمت رابطه‌ای که طفل ثمره آن است نسبت به یکی از ابوین ثابت و نسبت به دیگری به واسطه اکراه یا شبهه زنا نباشد، طفل فقط از این طرف و اقوام او ارث می‌برد و بالعکس.


در صورت نبود وارث امر ترکه متوفی راجع به حاکم است. مقصود از حاکم‌ در این ماده دادستان و دادگاه می‌باشد. در صورتی که متوفی برای اجرای وصیت خود وصی معین کرده باشد، اداره ترکه به وصی واگذار می‌شود. حاکم مأمور اداره ترکه است نه مالک و وارث آن، بنابراین کسی که وارثی ندارد، می‌تواند نسبت به تمام ترکه خویش وصیت کند و نباید تصور کرد که نفوذ دو ثلث آن منوط به اجازه حاکم است. البته در اینباره نظر مخالف هم وجود دارد.

 

هرگاه در حین موت مورث حملی باشد که اگر قابل وراثت متولد شود، مانع از ارث تمام یا بعضی از وراث دیگر می‌گردد، تقسیم ارث به عمل نمی‌آید تا حال او معلوم شود و اگر حمل مانع از ارث هیچ یک از سایر وراث نباشد و آن‌ها بخواهند ترکه را تقسیم کنند باید برای حمل حصه‌ای که‌ مساوی حصه دو پسر از همان طبقه باشد کنار گذارند و حصه هر یک از وراث مراعا است تا حال حمل معلوم شود. منظور از مانع در قسمت اول ماده حاجب حرمانی است که به موجب آن وارث نزدیک‌تر در طبقه و درجه مانع از وراثت وارث دورتر می‌شود، اصطلاحاً می‌گوییم الاقرب یمنع الابعد. در حالت اخیر ماده برای جنین امین معین می‌شود مگر اینکه جنین ولی یا وصی داشته باشد.


انگشتری که میت معمولاً استعمال می‌کرده و همچنین قرآن و رخت‌های شخصی و شمشیر او به پسر بزرگ او می‌رسد، بدون اینکه از ‌حصه او از این حیث چیزی کسر شود، مشروط بر اینکه ترکه میت منحصر به این اموال نباشد.


حجب به چه معناست و چه کسی حاجب تلقی می‌گردد؟

حَجْب حالت وارثی است که به واسطه بودن وارث دیگر از بردن ارث کلاً یا جزئاً محروم می‌شود. حجب بر دو قسم است:‌ قسم اول آن است که وارث از اصل ارث محروم می‌گردد مثل برادرزاده که به واسطه بودن برادر یا خواهر متوفی از ارث محروم می‌شود یا برادرانی که با‌ بودن برادر ابوینی از ارث محروم می‌گردند. قسم دوم آن است که فرض وارث از حد اَعلی به حد اَدنی نازل می‌گردد مثل تنزل حصه شوهر از نصف به ربع در صورتی که برای زوجه اولاد باشد و‌ همچنین تنزل حصه زن از ربع به ثُمن در صورتی که برای زوج او اولاد باشد. ضابطه حجب از اصل ارث رعایت اقربیت به میت است؛ بدین معنا که وارثین طبقه بعدی در صورتی ارث می‌برند که از طبقه قبلی کسی برای ارث بردن نباشد. یکی از قواعد مهم در ارث، قاعده الاقرب یمنع الابعد می‌باشد، یعنی نفر نزدیک‌تر، نفر دورتر را از ارث بردن محروم می‌کند. به عبارتی می‌توان گفت هر طبقه حاجب حرمانی طبقه بعدی است.


در قانون سه طبقه از وراث به عنوان وارثان نسبی معرفی گردیده‌اند:

  1. پدر و مادر و اولاد و اولاد اولاد و ان ادنی
  2. اجداد و ان علی و برادر و خواهر و اولاد آنها و ان ادنی
  3. اعمام و عمات و اخوال و خالات و اولاد آنها و ان ادنی

ان ادنی یعنی هر چقدر پایین‌تر بروند و ان علی یعنی هر چقدر بالا بروند، به عنوان مثال در مورد اولاد و فرزندان آنها به ترتیب فرزند، نوه، نتیجه، نبیره و ندیده.


سهم‌الارث طبقات مختلف به شرح ذیل می‌باشد:

  • در سهم‌الارث طبقه اول

اگر برای متوفی اولاد یا اولادِ اولاد از هر درجه که باشند؛ موجود نباشد، هر یک از ابوین در صورت انفراد تمام ارث را می‌برد و اگر پدر و مادر میت هر دو زنده باشند، مادر یک سوم و پدر دو سوم می‌برد؛ لیکن اگر مادر حاجب داشته باشد یک ششم از ترکه متعلق به مادر و بقیه مال پدر است.

اگر متوفی ابوین نداشته و یک یا چند نفر اولاد داشته باشد، ترکه به طریق ذیل تقسیم می‌شود:‌ اگر فرزند منحصر به یکی باشد خواه پسر خواه دختر تمام ترکه به او می‌رسد.‌ اگر اولاد متعدد باشند ولی تمام پسر یا تمام دختر ترکه بین آنها بالسویه تقسیم می‌شود.‌ اگر اولاد متعدد باشند و بعضی از آنها پسر و بعضی دختر، پسر دو برابر دختر می‌برد.

هرگاه پدر یا مادر متوفی یا هر دو ابوین او موجود باشند با یک دختر، فرض هر یک از پدر و مادر سدس (یک ششم) ترکه و فرض دختر نصف آن‌ خواهد بود و مابقی باید بین تمام وراث به نسبت فرض آن‌ها تقسیم شود، مگر اینکه مادر حاجب داشته باشد که در این صورت مادر از مابقی چیزی ‌نمی‌برد.

هرگاه پدر یا مادر متوفی یا هر دو ابوین او موجود باشند با چند دختر، فرض تمام دخترها دو ثلث (دو سوم) ترکه خواهد بود که بالسویه بین آن‌ها ‌تقسیم می‌شود و فرض هر یک از پدر و مادر یک سدس (یک ششم) و مابقی اگر باشد بین تمام ورثه به نسبت فرض آن‌ها تقسیم می‌شود، مگر اینکه مادر حاجب ‌داشته باشد. در این صورت مادر از باقی چیزی نمی‌برد. در صورتی که پدر و مادر با دو دختر وارثان متوفی باشند سهم دو دختر دو سوم و سهم پدر و مادر یک سوم است و چیزی از ترکه باقی نمی‌ماند تا به وارثان رد شود.

هرگاه میت اولادی بلاواسطه نداشته باشد اولادِ اولاد او قائم مقام اولاد بوده و بدین طریق جزو وارث طبقه اول محسوب و با هر یک ‌از ابوین که زنده باشد، ارث می‌برد.‌ تقسیم ارث بین اولادِ اولاد بر حسب نسل به عمل می‌آید، یعنی هر نسل حصه کسی را می‌برد که به توسط او به میت می‌رسد، بنابراین اولاد پسر دو برابر ‌اولاد دختر می‌برند. در تقسیم بین افراد یک نسل پسر دو برابر دختر می‌برد.


  • در سهم‌الارث طبقه دوم

هرگاه برای میت وارث طبقه اولی نباشد ترکه او به وارث طبقه دوم می‌رسد.

هر یک از وراث طبقه دوم اگر تنها باشد تمام ارث را می‌برد و اگر متعدد باشند، ترکه بین آن‌ها بر طبق قانون تقسیم می‌شود.

اگر میت اخوه ابوینی (پدر و مادری) داشته باشد اخوه ابی (پدری) ارث نمی‌برند، در صورت نبودن اخوه ابوینی اخوه ابی حصه ارث آن‌ها را می‌برند.‌ اخوه ابوینی و اخوه ابی هیچ کدام اخوه امی (مادری) را از ارث محروم نمی‌کنند.

اگر وارث میت چند برادر ابوینی یا چند برادر ابی یا چند خواهر ابوینی و چند خواهر ابی باشند، ترکه بین آن‌ها بالسویه تقسیم می‌شود.

اگر وارث میت چند برادر و خواهر ابوینی یا چند برادر و خواهر ابی باشند، حصه ذکور دو برابر اناث خواهد بود.

اگر وراث چند برادر امی یا چند خواهر امی یا چند برادر و خواهر امی باشند، ترکه بین آن‌ها بالسویه تقسیم می‌شود.

هرگاه اخوه ابوینی و اخوه امی با هم باشند تقسیم به طریق ذیل می‌شود:‌ اگر برادر یا خواهر امی یکی باشد سدس (یک ششم) ترکه را می‌برد و بقیه مال اخوه ابوینی یا ابی است که به طریق مذکور در فوق تقسیم می‌نمایند.‌ اگر کلاله امی متعدد باشد ثلث ترکه (یک سوم) به آن‌ها تعلق گرفته و بین خود بالسویه تقسیم می‌کنند و بقیه مال اخوه ابوینی یا ابی است که مطابق مقررات مذکور در فوق تقسیم می‌نمایند.

هرگاه ورثه اجداد یا جدات باشد ترکه به طریق ذیل تقسیم می‌شود:‌ اگر جد یا جده تنها باشد اعم از ابی یا امی تمام ترکه به او تعلق می‌گیرد.‌ اگر اجداد و جدات متعدد باشند در صورتی که ذکور باشند، ذکور دو برابر اناث می‌برد و اگر همه امی باشند، بین آن‌ها بالسویه تقسیم می‌گردد. اگر جد یا جده ابی و جد یا جده امی با هم باشند ثلث ترکه (یک سوم) به جد یا جده امی می‌رسد و در صورت تعدد اجداد امی، آن ثلث (یک سوم) بین آنها بالسویه تقسیم‌ می‌شود و دو ثلث دیگر به جد یا جده ابی می‌رسد و در صورت تعدد، حصه ذکور از آن دو ثلث (دو سوم)، دو برابر حصه اناث خواهد بود.

هرگاه میت اجداد و کلاله با هم داشته باشد دو ثلث (دو سوم) ترکه به وراثی می‌رسد که از طرف پدر قرابت دارند و در تقسیم آن حصه ذکور دو برابر اناث خواهد بود و یک ثلث (یک سوم) به وراثی می‌رسد که از طرف مادر قرابت دارند و بین خود بالسویه تقسیم می‌نمایند، لیکن اگر خویش مادری فقط یک ‌برادر یا یک خواهر امی باشد فقط سدس (یک ششم) ترکه به او تعلق خواهد گرفت.

در تمام صور مذکوره در موارد فوق اگر برای میت نه برادر باشد و نه خواهر، اولاد اخوه قائم مقام آن‌ها شده و با اجداد ارث می‌برند، در این صورت تقسیم ارث نسبت به اولاد اخوه بر حسب نسل به عمل می‌آید، یعنی هر نسل حصه کسی را می‌برد که به واسطه او به میت می‌رسد، بنابراین ‌اولاد اخوه ابوینی یا ابی حصه اخوه ابوینی یا ابی تنها و اولاد کلاله امی حصه کلاله امی را می‌برند.‌ در تقسیم بین افراد یک نسل اگر اولاد اخوه ابوینی یا ابی تنها باشند ذکور دو برابر اناث میبرد و اگر از کلاله امی باشند بالسویه تقسیم می‌کنند.

در صورت اجتماع کلاله ابوینی و ابی و امی کلاله ابی ارث نمی‌برد.


  • در سهم‌الارث طبقه سوم

هرگاه برای میت وراث طبقه دوم نباشد ترکه او به وراث طبقه سوم می‌رسد.

هر یک از وراث طبقه سوم اگر تنها باشد تمام ارث را می‌برد و اگر متعدد باشند، ترکه بین آن‌ها به شرح ذیل تقسیم می‌شود.

اگر میت اعمام یا اخوال ابوینی داشته باشد اعمام یا اخوال ابی ارث نمی‌برند، در صورت نبودن اعمام یا اخوال ابوینی اعمام یا اخوال ‌ابی حصه آن‌ها را می‌برند.

هرگاه وارث متوفی چند نفر عمو یا چند نفر عمه باشند، ترکه بین آنها بالسویه تقسیم می‌شود در صورتی که همه آن‌ها ابوینی یا همه ابی یا‌ همه امی باشند. هرگاه عمو و عمه با هم باشند در صورتی که همه امی باشند ترکه را بالسویه تقسیم می‌نمایند و در صورتی که همه ابوینی یا ابی باشند حصه ذکور دو برابر اناث خواهد بود.

در صورتی که اعمام امی و اعمام ابوینی یا ابی با هم باشند عم یا عمه امی اگر تنها باشند، سدس (یک ششم) ترکه به او تعلق می‌گیرد و اگر متعدد‌ باشند ثلث ترکه (یک سوم) و این ثلث را مابین خود بالسویه تقسیم می‌کنند و باقی ترکه به اعمام ابوینی یا ابی می‌رسد که در تقسیم ذکور دو برابر اناث می‌برد.

هرگاه وراث متوفی چند نفر دایی یا چند نفر خاله یا چند نفر دایی و چند نفر خاله با هم باشند، ترکه بین آنها بالسویه تقسیم می‌شود خواه‌ همه ابوینی خواه همه ابی و خواه همه امی باشند.

اگر وراث میت دایی و خاله ابی یا ابوینی یا دایی و خاله امی باشند، طرف امی اگر یکی باشد سدس (یک ششم) ترکه را می‌برد و اگر متعدد باشند‌ ثلث (یک سوم) آن را می‌برند و بین خود بالسویه تقسیم می‌کنند و مابقی مال دایی و خاله‌های ابوینی یا ابی است که آنها هم بین خود بالسویه تقسیم می‌نمایند.

اگر برای میت یک یا چند نفر اعمام یا یک یا چند نفر اخوال باشد ثلث (یک سوم) ترکه به اخوال و دو ثلث (دو سوم) آن به اعمام تعلق می‌گیرد.‌ تقسیم ثلث بین اخوال بالسویه به عمل می‌آید، لیکن اگر بین اخوال یک نفر امی باشد سدس (یک ششم) حصه اخوال به او می‌رسد و اگر چند نفر امی باشند، ثلث (یک سوم) آن حصه به آن‌ها داده می‌شود و در صورت اخیر تقسیم بین آن‌ها بالسویه به عمل می‌آید. در تقسیم دو ثلث (دو سوم) بین اعمام حصه ذکور دو برابر اناث خواهد بود، لیکن اگر بین اعمام یک نفر امی باشد سدس (یک ششم) حصه اعمام به او می‌رسد و اگر چند نفر امی باشند ثلث (یک سوم) آن حصه به آن‌ها می‌رسد و در صورت اخیر آن ثلث را بالسویه تقسیم می‌کنند. در تقسیم پنج سدس (پنج ششم) و یا دو ثلث (دو سوم) که از حصه اعمام باقی می‌ماند، بین اعمام ابوینی یا ابی حصه و ذکور دو برابر اناث خواهد بود.

با وجود اعمام یا اخوال اولاد آن‌ها ارث نمی‌برند، مگر در صورت انحصار وارث به یک پسر عموی ابوینی با یک عموی ابی تنها که فقط‌ در این صورت پسر عمو، عمو را از ارث محروم می‌کند، لیکن اگر با پسر عموی ابوینی خال یا خاله باشد یا اعمام متعدد باشند ولو ابی تنها، پسر عمو ارث ‌‌نمی‌برد.

هرگاه برای میت نه اعمام باشد و نه اخوال اولاد آن‌ها به جای آن‌ها ارث می‌برند و نصیب هر نسل نصیب کسی خواهد بود که به واسطه او ‌به میت متصل می‌شود.



آنچه در موضوع ارث بیش از ارقام و سهم‌ها اهمیت دارد، حفظ کرامت انسانی، پیوندهای خانوادگی و تحقق نوعی تعادل عاطفی و اقتصادی میان بازماندگان است و این مهم تنها در سایه نگاهی جامع و عادلانه به قانون قابل دستیابی است.

بر آنیم که عدالت روشنای جهان گردد.


با ما در ارتباط باشید

09120449579               09120169544