اگر در جریان یک دعوی ناگهان متوجه شوید که برای دفاع مؤثر از خود باید دعوی جداگانه‌ای علیه طرف مقابل یا شخص ثالث مطرح کنید، آیا باید به دادگاه دیگری مراجعه کنید؟ پاسخ این نیاز، در قالب نهادی به نام "دعوی طاری" است.


دعاوی طاری چیست؟

دعاوی طاری به دعاوی گفته می‌شود که در ارتباط با دعاوی اصلی مطرح می‌گردند. دعاوی طاری عبارتند از دعوای اضافی، دعوای تقابل، دعوای جلب ثالث، دعوای ورود ثالث. دعاوی طاری به جهات مختلف ممکن است طرح گردد.


مطابق با ماده 17 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی دعاوی طاری باید دارای دو شرط باشند:

  • با دعوای اصلی مرتبط باشند.
  • با دعوای اصلی دارای یک منشاء باشند.


به عبارت دیگر هر دعوایی که در اثنای رسیدگی به دعوای دیگر از طرف خواهان یا خوانده یا شخص ثالث یا از طرف متداعیین اصلی بر ثالث اقامه شود، دعوای طاری نامیده می‌شود. این دعوا اگر با دعوای اصلی مرتبط یا دارای یک منشاء باشد، در دادگاهی اقامه می‌شود که دعوای اصلی در آنجا اقامه شده است.


در این مقاله برای درک بهتر هر یک از انواع دعاوی طاری یک مثال قید می‌گردد تا نحوه طرح آنها تبیین گردد.


دعوای اضافی در حالتی است که خواهان خواسته‌ای را علیه خوانده مطرح می‌نماید و سپس متوجه می‌گردد خواسته دیگری نیز علیه خوانده دارد که با دعوی طرح شده مرتبط بوده و دارای یک منشاء است؛ در این موارد خواهان می‌تواند با تنظیم دادخواست دیگری با عنوان دعوای اضافی خواسته مرتبط و هم منشاء خویش را مطرح نماید. در این صورت دادگاه همزمان به هر دو دعوای اصلی و اضافی رسیدگی می‌نماید. به عنوان مثال خواهان به عنوان فروشنده یک واحد آپارتمان در ابتدا دعوایی علیه خوانده به خواسته اعلام بطلان قرارداد عادی بیع مطرح می‌نماید و پس از ثبت دادخواست متوجه می‌گردد که بر اساس مبایعه‌نامه عادی، سند رسمی انتقال نیز تنظیم گردیده است، در این حالت خواهان می‌تواند دعوای ابطال سند رسمی انتقال را به عنوان دعوای اضافی مطرح ‌نماید تا هم ‌زمان مورد حکم دادگاه قرار گیرد.


دعوای تقابل زمانی قابل طرح است که خواهان دعوایی علیه خوانده مطرح نموده است، خوانده می‌تواند علیه خواهان ادعایی متعارض با ادعای خواهان را مطرح نماید که در این صورت با پذیرش هر دعوا، دعوای دیگری محکوم به بطلان است؛ فلذا اگر در دعوای اصلی حکم له خواهان صادر گردد؛ دعوای تقابل محکوم به بطلان خواهد بود و اگر در دعوای تقابل حکم له خواهان صادر گردد، دعوای اصلی محکوم به بطلان است. به عنوان مثال اگر شخصی دعوای الزام به انتقال سند رسمی ملکی را مطرح نماید و خوانده در قبال این دعوا، ادعای بطلان بیع را داشته باشد، باید دعوای تقابل را مطرح نماید. در این صورت اگر دادگاه بطلان بیع را نپذیرد، حکم به انتقال سند رسمی ملک صادر می‌نماید و در صورتی که دادگاه بطلان بیع را بپذیرد، حکم به بطلان دعوای الزام به انتقال صادر می‌نماید.


دعوای جلب ثالث زمانی مطرح می‌گردد که هر یک از اصحاب دعوا که جلب شخص ثالثی را لازم بدانند، می‌توانند تا پایان اولین جلسه دادرسی جهات و دلایل خود را اظهار کند و ظرف سه روز دادخواست جلب ثالث خود را تقدیم دادگاه نماید. اگر خواهان شخصی را که باید به عنوان طرف دعوی خوانده قرار می‌داده، طرف دعوا قرار نداده باشد؛ نمی‎‌تواند در قالب دعوای جلب ثالث آن شخص را به خوانده یا خواندگان دعوی اضافه نماید. به عنوان مثال دعوایی به خواسته خلع ید و مطالبه اجرت‌المثل علیه شخصی مطرح گردیده است، در جلسه دادرسی غاصب اعلام می‌نماید که ملک را از شخص ثالثی اجاره نموده است که آن شخص از مالک وکالت داشته است. در اینجا خواهان می‌تواند شخص ثالث مدعی وکالت از سوی مالک را به دادرسی جلب نماید تا صحت یا عدم صحت چنین موضوعی را در دادگاه مشخص گردد.


دعوای ورود ثالث زمانی مطرح می‌گردد که هرگاه شخص ثالثی در موضوع دادرسی اصحاب دعوای اصلی، برای خود مستقلاً حقی قایل باشد و یا در اینکه یکی از طرفین دعوی پیروز در دعوا گردد، ذینفع می‌گردد، می‌تواند به عنوان ثالث به دعوای مطروحه ورود نماید. به عنوان مثال در نظر بگیرید دعوایی فیمابین (الف) و (ب) مطرح است و موضوع این دعوا یک ملک مسکونی است که متعلق به آقای (ج) می‌باشد. در این پرونده آقای (ج) می‌تواند با طرح دعوای ورود ثالث به دعوای مطروحه وارد شود.



دعاوی طاری دعاوی مهمی هستند که طرح به موقع آنها می‌تواند کمک فراوانی به اصحاب دعوی در راستای احقاق حق نماید. این دعاوی احکام پیچیده‌ای دارند. وکیل متخصص با طرح به موقع آنها می‌تواند سرنوشت پرونده را تغییر دهد. وکلای متخصص گروه حقوقی و داوری سپنتا در پیمودن این راه دشوار کنار شما عزیزان قرار دارند.